مثبت گرا
مثبت گرا

مثبت گرا

بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری والدین با پرخاشگری فرزندان آنها در دانش آموزان

بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری والدین با پرخاشگری فرزندان آنها در دانش آموزان

دکتر کاظم گرام[1]،  دکتر محمدرضا مهرآیین[2] ، فریبرز صباغی[3]

چکیده :

هدف از پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین شیوه‌های فرزند پروری والدین با پرخاشگری فرزندان آنها در دانش‌آموزان پسر پایه دوم مقطع متوسطه شهرستان روانسر است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و استفاده از روش همبستگی است. جامعه مورد بررسی تعداد 400 نفر از دانش‌آموزان مشغول به تحصیل در پایه دوم بودند. نمونه انتخاب شده شامل 196 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آنها بوده، که با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای دو مرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه پرخاشگری AAI برای دانش‌آموزان و پرسشنامه شیوه فرزند پروری دایانا بامریند برای مادران آنها بود. سطح معنی‌داری 01% α= و05%= α به منظور آزمون فرضیه‌ها در نظر گرفته شد. با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل ضریب پیرسون و تحلیل واریانس، و استفاده از آزمون t گروههای مستقل و آزمون تعقیبی شفه نتایج نشان داد که بین شیوه فرزند پروری مقتدرانه‌ی والدین با پرخاشگری دانش‌آموزان پسر رابطه معکوس معنی‌دار وجود دارد. بین شیوه فرزند پروری مستبدانه والدین با پرخاشگری دانش‌آموزان پسر رابطه مثبت معنی‌دار وجود دارد. بین شیوه فرزند پروری سهل‌گیرانه والدین با پرخاشگری دانش‌آموزان رابطه معنی‌دار وجود ندارد. همچنین میانگین پرخاشگری دانش‌آموزان پسر، با والدین اقتدارگرا به طور معنی‌داری از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد کمتر است. میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیر بطور معنی داری کمتر است. بین میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین مستبد و میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل‌گیر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
کلید واژگان :  شیوه های فرزند پروری، پرخاشگری
مقدمه
  
از مسائل مبتلا به بسیاری از خانواده‌ها مسأله ی پرخاشگری کودکان و ابراز خشم و خشونت نسبت به والدین، برادران و خواهران و حتی افراد کوچه، مدرسه و خیابان است رفتار آنان به گونه ای است که موجبات رنج و زحمت والدین را فراهم آورده و در مواردی وضعی پدید می آورند که دیگر قابل دفاع نیست و سبب شرمندگی اولیای آنهاست(قائمی،1372: 220). یکی از شایعترین مشکلات رفتاری که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران می شود و بهداشت روانی فرد، خانواده و جامعه را مختل می کند پرخاشگری است(نمازی،1377: 4). روانشناسان اجتماعی عمل پرخاشگرانه را رفتار آگاهانه ای تعریف می کنند که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی یا روانی باشد(شکرکن، 1385: 274). برون[4] پرخاشگری را هر نوع عمل و رفتاری که به طور مستقیم در جهت هدفی به منظور آزار و اذیت رساندن به دیگران، کسانی که مایل نیستند مورد آزار و اذیت قرار بگیرند تعریف می کند(جمالفر، 1382: 272). گروهی از صاحبنظران حوزه علوم اجتماعی معتقدند پرخاشگری ذاتی و فطری است و گروهی دیگر آن را حاصل عوامل اجتماعی و در نتیجه، آموختنی می دانند(کریمی، 1379: 214). از گروه اول فروید[5]، واضع مکتب روانکاوی و لورنز[6] جانورشناس مشهور سوئدی را می توان نام برد که هر دو به ذاتی بودن پرخاشگری در انسان اعتقاد دارند. هم فروید و هم لورنز، معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است یعنی به تدریج در شخص متراکم و فشرده می شود و نیازی به تخلیه پیدا می کند (کریمی، 1379: 214). در دیدگاه زیست شناختی و غریزی، پرخاشگری غریزی و فطری و یک ویژگی زیستی انسان است(کریمی، 1379: 225). بر طبق اعتقادات نظریه پردازان انگیزشی، ناکامی یک علت اساسی پرخاشگری است که حالتی از انگیختگی یا سائق را در شخص به وجود می آورد که در حضور قرینه های مناسب ظاهر می شود(کریمی، 1379: 227- 226).  اما گروه دوم که معتقد به منشأ اجتماعی داشتن پرخاشگری هستند، آن را غریزی و ذاتی نمی دانند به همین دلیل از لحاظ اجتماعی هم قابل آموزش است و هم قابل کنترل(کریمی، 1379: 218). مجموعه آزمایشات آلبرت بندورا و همکارانش نشان داد که پرخاشگری کاملاً جنبه تقلیدی دارد. در این آزمایش کودکان، رفتار بزرگسال را سرمشق قرار داده و مشاهده ی رفتار پرخاشگرانه ی دیگری، محرکی برای آنها شد تا به رفتارهای پرخاشگرانه ی بدیع و جدید بپردازند(شکرکن، 1385: 300). فروید پرخاشگری را به عنوان یکی از سائقها می‌ نگرد، در حالی که نظریه یادگیری اجتماعی آن را پاسخی آموخته شده می ‌داند (براهنی ودیگران،1384: 744). عده ای از صاحبنظران نیز به نقش بسیار مهم رسانه های گروهی در آموزش پرخاشگری اشاره می کنند(کریمی، 1379: 222). از طرف دیگر شیوه های فرزند پروری و تعاملات والدین با همدیگر و با کودک می تواند در کاهش یا افزایش پرخاشگری مؤثر باشد. تربیت نادرست والدین یکی از عوامل مؤثر در ایجاد پرخاشگری است. عدم ارائه محبت کافی، داشتن رابطه سرد، تبعیض میان کودکان، کتک زدن و بد رفتاری والدین با کودکان پرخاشگری را تشدید می کند(فرجاد، 1374: 168-167). در عین حال که پرخاشگری یک رفتار مطلوب در مسیر رشد طبیعی کودک است، ولی اگر تحت کنترل صحیح نباشد، می‌تواند به صورت هیجان از هم پاشیده ای در آید. پرخاشگری بیش از حد طبیعی، نمایانگر آن است که کودک در یادگیری رفتار مطلوب در مواجه با محرک هایی که خشم او را بر می ‌انگیزد، شکست خورده است. صاحبنظران معتقدند که پرخاشگری ممکن است یا از ناکامی‌های بنیادی ناشی گردد، یا به علت وجود مدل های پرخاشگرانه در کودکان بوجود آید. هر اندازه والدین در خانه پرخاشگرانه تر عمل کنند، فرزندان آنان بیشتر پرخاشگر خواهند شد. تحقیقات نشان می‌دهد پرخاشگری در خانواده‌های سختگیر که تنبیه بدنی را در تربیت کودک ضروری می ‌دانند، بیشتر دیده  می ‌شود. اعتقاد بر این است که برخی از انواع پرخاشگری ها در خانه‌هایی که اجازه ی هر نوع پرخاشگری داده می شود، و هرگز به طور سریع این رفتارها تنبیه نمی‌شوند، ریشه می‌ دواند(نوابی نژاد،1375: 79-78 ). لذا محقق در این پژوهش رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با پرخاشگری فرزندان آنها را مورد بررسی قرار می دهد.

فرضیه‌های پژوهش

1- بین شیوه‌های فرزندپروری مقتدرانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد.

2- بین شیوه‌های فرزندپروری مستبدانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد.

3- بین شیوه‌های فرزندپروری سهل گیرانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد.

4- میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا کمتر از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد است.                                                                                             

5- میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا کمتر از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیر است.

6- بین میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین مستبد و میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیرتفاوت معنی داری وجود ندارد.

روش پژوهش

ازآنجا که تحقیق حاضر در صدد یافتن رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری و پرخاشگری پسران می باشد. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، روش این پژوهش از نوع توصیفی با استفاده از روش همبستگی می باشد. چنین پژوهشی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن توصیف کردن شرایط یا پدیده‌های مورد بررسی است وجود همبستگی بین متغیرها به این معنی نیست که یک متغیرعلت متغیردیگراست. همبستگی به رابطه بین دو یا چند متغیر که قابل تبدیل به مقدار هستند اطلاق می شود.

جامعه‌ی آماری

بنابر نظر اغلب محققان جامعه عبارت است از همه ی اعضای واقعی یا فرضی که علاقه مند هستیم  یافته‌های پژوهش را به آنها تعمیم دهیم(دلاور،1380: 112). جامعه ی آماری این پژوهش عبارت است از کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دبیرستانهای شهرستان روانسر که در سال تحصیلی (87/86) در پایه‌ی دوم مشغول به تحصیل بودند. که براساس آمار ارائه شده از طرف مدیریت آموزش و پرورش شهرستان روانسر مدارس پسرانه مقطع متوسطه شامل 9 آموزشگاه بود، که مجموع دانش آموزان آن 400 نفر بودند.

حجم نمونه

نمونه عبارت است از، مجموعه ای از نشانه‌ها، که از یک قسمت، یک گروه یا جامعه ای بزرگتر انتخاب می شود. به طوریکه این مجموعه معرف کیفیات و ویژگی های آن قسمت، گروه یا جامعه ای بزرگتر باشد. گزینش این مجموعه نشانه‌ها که اصطلاحاً آن را «نمونه[7]» می نامند در تحقیقات بویژه علوم انسانی حائز اهمیت است. نمونه گیری عبارت است از انتخاب درصدی ازیک جامعه به عنوان نماینده آن (دلاور،1380: 122). تعداد آزمودنی های مورد مطالعه در این پژوهش براساس جدول کرجسی ومورگان[8] تعیین شده است. که شامل تعداد 196 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آنها بودند.

روش نمونه گیری

      در پژوهش حاضر به منظور انتخاب نمونه آماری از روش تصادفی خوشه ای دو مرحله ای استفاده گردید به این طریق که ابتدا از بین فهرست کلیه دبیرستان های پسرانه روانسر که شامل 9 آموزشگاه بود ابتدا تعداد 5 آموزشگاه به صورت تصادفی بر حسب موقعیت جغرافیایی (شمال، مرکز، جنوب) در داخل شهر انتخاب سپس از هر آموزشگاه و در پایه دوم از تمام رشته های تحصیلی موجود نیمی از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیدند.  لازم به ذکر است که به دلیل اینکه احتمال می ‌رفت بعضی از والدین همکاری لازم را با پژوهشگر نداشته باشند از اینرو نمونه بیشتری انتخاب شد تا در صورت افت آزمودنی ها نمونه به اندازه ی کافی باشد.

ابزارگردآوری داده‌ها

ابزار به وسیله یا وسایلی اطلاق می شود که از طریق اجرای آنها، اطلاعات جمع آوری می شود. لازم به ذکر است که ابزار تنها به وسایل و تجهیزات اطلاق نمی شود. بلکه شامل کلیه ی موادی است که پژوهش اقتضا می کند.

1- پرسشنامه پرخاشگری AAI

2- پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری دایانا بامریند

پرسشنامه پرخاشگری AAI

در بازنگری پیشینه ی مربوط به ابزار سنجش پرخاشگری در سایر کشورهای جهان ملاحظه شد که پنج مقیاس مهم وجود دارد: پرسشنامه ی باس و دورکی[9] (1957)، مقیاس فولدز[10](1976)، مقیاس سلگ[11] (1974)، مقیاس اولووس(1975)، و پرسشنامه ی جامع پرخاشگری چوینوسکی[12](1988). اما با توجه به اینکه مقیاس مناسبی در جامعه ی ایرانی متناسب با ویژگی های فرهنگی– اجتماعی، برای سنجش خصوصیات شخصیتی و رفتاری پرخاشگری وجود نداشت. خانم شهین زاهدی فر و همکاران اقدام به ساخت و اعتباریابی مقیاس پرخاشگری موسوم به مقیاس سنجش پرخاشگری در جامعه ی دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز (AAI[13] ) نمودند. ابتدا براساس تحلیل عوامل، پرسشنامه ی پرخاشگری مشتمل بر سه عامل و30 ماده ساخته شده است که بر روی عامل اول (خشم وغضب ) 14 ماده، برروی عامل دوم (تهاجم وتوهین) 8 ماده، و بر روی عامل سوم (لجاجت وکینه توزی ) 8 ماده قرارگرفته است.

پرسشنامه ی شیوه‌های فرزندپروری دایانا بامریند

شیوه‌های فرزندپروری برخلاف رفتارهای خاص پرورشی از الگوهای فرهنگی پیروی نمی کند. یعنی شیوه‌های فرزندپروری در الگوهای مختلف فرهنگی و جوامع مختلف یکسان هستند (دارلینگ،استنبرگ،1993: به نقل ازعلیزاده وآندریس،2002). شیوه‌های فرزندپروری در ایران نیز از همان الگوهای یکسان مشابه جهان پیروی می کند. دایانا بامریند در سال 1973 مجموعه بررسیهایی را انجام داد که طی آن الگوهایی از شیوه‌های فرزندپروری والدین مشخص شد. وی برای مطالعات خود پرسشنامه ای را طراحی کرد که این پرسشنامه ابتدا به صورت 48 سئوالی تهیه شده بود. با وجود این از مقیاس 48 سئوالی اول، 36 سئوال بوسیله بیست و یک متخصص در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی، برای بیان سه دیدگاه اولیه بامریند در مورد والدین انتخاب شد. درنهایت از 36 سئوال 30 سئوال در مقیاس نهایی جای گرفت که نمره هر سئوال، مربوط به یکی از سطوح اقتدار منطقی، استبدادی و آزادگذاری می‌ باشد. این پرسشنامه به نام خود او معروف است.

پایایی و اعتبار پرسشنامه پرخاشگری AAI

پایایی این پرسشنامه براساس ضرایب باز آزمایی و آلفای کرونباخ رضایتبخش بود. برای سنجش پایایی این مقیاس در دانشگاه شهید چمران اهواز، آزمون مجدداً پس از 6 هفته به 91 نفر از آزمودنیها داده شد که در مرحله ی اول تحقیق نیز شرکت داشتند. ضرایب همبستگی بین دو نوبت آزمون برای کل مقیاس AAI  ( 70/0r=)، برای عامل اول (60/ 0r=)، برای عامل دوم (74/0r=) برای عامل سوم (72/0 r= ) رضایتبخش بود. برای سنجش اعتبار مقیا س پرخاشگری AAI، مقیاس مزبور به طور همزمان با سه مقیاس ملاک شامل پرسشنامه شخصیتی آیزنگ، پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا و پرسشنامه باس و دورکی ارزیابی شد. ضرایب همبستگی و خلاصه ی نتایج آزمونهای رگرسیون چند متغیری بر روی پرسشنامه فوق‌الذکر حاکی از رضایتبخش بودن روایی این پرسشنامه بوده است ضریب همبستگی توسط زاهدی فر بین نمره خرده مقیاس Pd (یکی ازخرده مقیاس های MMPI ) و مقیاس AAI برای کل آزمودنی ها (105 N=)، (58/0 r= 001/0=P ) و ضرایب همبستگی میان کل پرسشنامه خصومت و گناه باس و دورکی (1957) و مقیاس AAI برای کل آزمودنی ها (215 N=)، (56/0 r=  001/0P=) گزارش شده است. جهت محاسبه پایایی پرسشنامه پرخاشگری تعداد 29 پرسشنامه قبل از اجرای آزمون بین دانش آموزان توزیع گردید پس از جمع آوری، پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ (73/0) محاسبه گردید که پایایی قابل قبولی محسوب می‌شود.

پایایی و اعتبار پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری

بوری (1991) میزان پایایی این پرسشنامه را با استفاده از روش بازآزمایی در بین گروه مادران به شرح زیرگزارش نموده است. 86/0 برای شیوه ی استبدادی، 78/0 برای شیوه ی قاطع و اطمینانبخش و 81/0 برای شیوه ی سهل گیر. هم چنین پایایی پرسشنامه در بین پدران برای شیوه ی استبدادی 85/0، برای شیوه ی قاطع و اطمینانبخش 92/0 و برای شیوه ی سهل گیر 77/0 بدست آمده است. وی برای بررسی بیشتر میزان اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار افتراقی استفاده کرد. او مشاهده نمود که مستبد بودن مادر رابطه ی معکوس با سهل گیری (38/0-) و اقتدار منطقی مادر(48/0-) دارد. هم چنین مستبد بودن پدر رابطه ی معکوس با سهل‌ گیری (50/0-) و اقتدار منطقی وی (52/0-) دارد. در ایران برای اولین بار اسفندیاری (1374). فرم اصلی را ترجمه نمود و برای تعیین اعتبار آن اصلاحات لازم را به عمل آورده و جمله‌های دیگری نیز به آن اضافه نمود. سپس از 10 نفر از صاحبنظران در زمینه ی روانشناسی و روانپزشکی خواست تا میزان اعتبار هر جمله را مشخص نموده و در صورت لزوم، نظر اصلاحی خود را بیان نمایند. نتیجه ی این بررسی نشان داد که پرسشنامه دارای اعتبار خوبی است. وی برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش بازآزمایی استفاده کرد. از120 نفر از مادران نمونه خواست تا پرسشنامه ی مذکور را پاسخ دهند. بعد از گذشت یک هفته مجدداً پرسشنامه توسط همان افراد تکمیل گردید. میزان پایایی برای شیوه ی سهل گیر 69/0، برای شیوه ی استبدادی 77/0، و برای شیوه ی اقتدار منطقی 73/0 بدست آمد (لیل آبادی ،1375: 57). در تحقیق کنونی نیز پژوهشگر برای محاسبه ضریب پایایی این پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده نموده، که ضریب پایایی بدست آمده (82/0) می باشد که ضریب قابل قبولی می باشد.

روش نمره گذاری پرسشنامه AAI

پرسشنامه AAI مشتمل بر3 عامل و30 ماده است. که خشم، تهاجم و کینه توزی را می ‌سنجد. به منظور نمره گذاری این پرسشنامه 30 ماده ای از مقیاس لیکرت برای هریک از چهار گزینه «هرگز، بندرت، گاهی اوقات، همیشه» به ترتیب مقادیر «3،2،1،0» در نظرگرفته شده است. بجز ماده ی 18 که بار عاملی منفی دارد و برای هریک از چهار گزینه‌ی مذکور به ترتیب «3،2، 1،0» در نظرگرفته شده است. نمره ی کلی این پرسشنامه از صفر تا 90 با جمع نمرات سئوالها به دست می ‌آید. افرادی که در این مقیاس بالاتر از میانگین کسب می‌ کنند دارای پرخاشگری بالا و افرادی که نمره‌های آنان کمتر از میانگین است پرخاشگری پایینی خواهندداشت.

روش نمره گذاری پرسشنامه دایانا بامریند

    این پرسشنامه شامل 30 جمله می باشد که 10 جمله ی آن به شیوه ی سهل گیرانه (جملات شماره‌های 28، 24، 21، 19، 17 ، 14 ، 13، 10، 6، 1). و10جمله ی آن به شیوه ی مستبدانه (جملات شماره‌های 29، 26، 25، 18، 16، 12، 9، 7، 3، 2). و10جمله ی دیگر آن به شیوه ی قاطع و اطمینانبخش (جملات شماره‌های 30، 27، 23، 22، 20، 15، 11، 8، 5، 4). مربوط می شود. در مقابل هر عبارت  5 ستون با عناوین کاملاً موافقم، موافقم، مخالفم، تقریباً مخالفم و کاملاً مخالفم قرار دارد. که بترتیب از 4 تا 0 نمره گذاری    می شوند. با جمع نمرات جملات مربوط به هر شیوه سه نمره ی مجزا بدست می آید(لیل آبادی،1375:ج77-76).

روش های آماری

در این پژوهش از روش های آماری، توصیفی و استنباطی استفاده می شود. در قسمت آمار توصیفی در این تحقیق از حداکثر و حداقل، میانگین ، انحراف معیار داده‌ها جدول فراوانی و نمودار استفاده شده است. و در بخش آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون با سطح معنی داری، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t گروه‌های مستقل و آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. اطلاعات جمع آوری شده در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده ازبرنامه ی SPSS تجزیه و تحلیل شدند که در فصل بعد ارائه شده است. لازم به ذکر است که سطح معنی داری 01% = α و05%= α به منظور آزمون فرضیه‌ها در نظر گرفته شده است.

 

نتایج پژوهش

بطور اجمال این نتایج بدست آمد: درصد والدین دانش آموزان بر حسب شیوه فرزندپروری به ترتیب (8/15) سهل گیر، (96/22) مستبد و (22/61) مقتدرانه و میانگین نمرات پرخاشگری در ابعاد آن خشم و غضب (61/1)، تهاجم و توهین (%91) و لجاجت و کینه توزی (48/1) می باشد.

همانطور که جدول (4-4) نشان می دهد ضریب همبستگی پیرسون با مقدار 210%- در سطح 1% معنی دار است. معنی داری این ضریب حاکی از آن است که بین شیوه مقتدرانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان رابطه معکوس معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش شیوه مقتدرانه والدین پرخاشگری دانش آموزان کاهش می یابد.

همانطور که جدول (5-4) نشان می دهد ضریب همبستگی پیرسون با مقدار 149/. در سطح 5% معنی دار است. معنی داری این ضریب حاکی از آن است که بین شیوه مستبدانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که با افزایش شیوه مستبدانه والدین پرخاشگری دانش آموزان افزایش می یابد.

همانطور که جدول (6-4) نشان می دهد ضریب همبستگی پیرسون با مقدار 028/. در سطح 5% معنی دار نیست. به عبارتی بین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه والدین با پرخاشگری  دانش آموزان رابطه معنی دار وجود ندارد. بنابراین فرضیه مورد تأیید قرار نمی گیرد. میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدار گرا کمتر از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد است.

با توجه به اطلاعات بدست آمده از جداول (7-4) تا (9-4) میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا (45/39) بطور معنی داری از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد (58/44) کمتر است. با استفاده از جدول آزمون تعقیبی شفه (9-4) با سطح معنی داری (028/.) با 95% اطمینان میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدار گرا کمتر از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد است. همچنین جدول (8-4) نشان می دهد آماره F با مقدار 211/5 در سطح 1% معنادار است. پس شیوه های فرزند پروری والدین بر پرخاشگری دانش آموزان مؤثر است.

با توجه به اطلاعات بدست آمده از جدول (10-4) چون مقدار بدست آمده برای آمارهt  ،(449/2) در سطح 5% معنی دار است چنین استنباط می کنیم که میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین مقتدرانه (45/39) از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیر (65/44) بطور معنی داری کمتر است. و فرضیه فوق مورد تأیید قرار می گیرد.

با توجه به اطلاعات بدست آمده از جدول (11-4) مقدار بدست آمده برای آماره t (026/.) در سطح 5% معنی دار نیست. بنابراین نتیجه می گیریم که بین میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین مستبد (58/44) و میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیر (65/44) تفاوت معنی داری وجود ندارد. بر این اساس فرضیه فوق مورد تأیید قرار می گیرد.

بحث و نتیجه گیری

«بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد.»

نتایج پژوهش براساس یافته‌هایی که در فصل چهارم و جداول مربوطه بدست آمده نشان می دهد در خانواده‌هایی که والدین آنها دارای شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه (قاطع و اطمینانبخش) هستند پسران آنها دارای پرخاشگری کمتری هستند. به این معنی که شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین سبب کاهش میزان پرخاشگری دانش آموزان می شود. نتیجه بدست آمده در فرضیه فوق با پژوهش ها و تحقیقات انجام شده همخوانی دارد. مهری گلچین (78-1377) در پژوهشی نشان داد که هرچه سطح عملکرد خانواده بهتر و مطلوب تر باشد تمایل به پرخاشگری در نوجوانان کمتر مشاهده می شود. فرناز رحمانی و دیگران (1384) کمترین مشکلات رفتاری مربوط به شیوه ی تربیتی اقتدارگرا می باشد. صدرالسادات و دیگران (1384) بین شیوه ی فرزندپروری اقتدار منطقی والدین با اختلالات رفتاری کودکان، رابطه منفی معنی دار وجود دارد. بامریند (1967) کودکان والدین قاطع و اطمینان بخش رشد نسبتاً خوبی دارند. بشاش اند، از نظر اجتماعی مسئول و متکی به خود، رو به پیشرفت بوده و با بزرگسالان و همسالان همکاری می کنند. لامبورن و همکاران (1990) نوجوانانی که والدین خود را به عنوان قاطع و اطمینانبخش طبقه بندی کرده بودند. بالاترین نمره را در کفایت اجتماعی، و پایین ترین نمره را در مقیاس اختلال روانی- رفتاری کسب کردند. بالدوین (1945) در پژوهشی به این نتیجه رسید که نگرش های پذیرنده و دموکراتیک (مقتدرانه) والدین امکان رشد را به حداکثر می رساند، و فرزندان این والدین، رشد ذهنی، ابتکار، امنیت عاطفی و نظارت فزاینده ای را نشان می دهند. نوآک، کرو اولاه، (1999) یافته‌های پژوهش نشان می دهند که شیوه ی تربیتی اقتدارمنش با کمترین میزان مشکلات رفتاری ارتباط دارد، به نظر می رسد از بهترین شیوه‌های تربیتی باشد. بیرنه، هادوک و بوستون(2002) بررسی ها نشان داده اند فرزندانی که والدینشان ارتباط باز و مثبتی را با آنها برقرارکرده، در عین حال استقلال و آزادی شایسته ی سن نوجوان را به او می دهند، کمتر دچار مشکلات رفتاری می شوند. اشتینبرگ و همکاران(1994) به طور اجمال بیان داشتند تحقیق در مورد انواع شیوه ی فرزندپروری نشان داده است که مزایای مسلم برای نوجوانان در خانواده‌های مقتدر بوجود می آید. علیزاده و آندریس(2002) در پژوهشی روابط متقابل شیوه‌های فرزندپروری و اختلال فزون جنبشی همراه با نقص توجه را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد رابطه منفی بین اختلال فزون جنبشی همراه با نقص توجه، و شیوه ی فرزندپروری اقتدارگرا وجود دارد. پژوهش هایی که در این راستا انجام شده نشان می دهد والدینی که ازشیوه ی فرزندپروری اقتدارگرا استفاده می کند فرزندان آنها دارای مهارتهای اجتماعی، شایستگی بالا و رشد اجتماعی خوب، و اختلالات رفتاری کمتری دارند. زیرا خانواده‌هایی که از شیوه ی فرزندپروری اقتدارگرا استفاده می کنند این الگوهای رفتاری را در محیط خانواده آموزش می دهند علایق و ویژگی های خاص کودک را می شناسند و به نظرات آنها احترام می گذارند.

«بین شیوه فرزندپروری مستبدانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد»

نتایج پژوهش براساس یافته‌هایی که در فصل چهارم و جداول مربوطه بدست آمده نشان می دهد که بین شیوه فرزندپروری مستبدانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بدین معنی که شیوه مستبدانه فرزندپروری والدین سبب افزایش پرخاشگری دانش آموزان آنها می شود. نتایج بدست آمده از فرضیه فوق با پژوهش صدرالسادات و دیگران (1384) که در خصوص رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری و کارکرد خانواده در خانواده دارای اختلال رفتاری، خانواده کودکان بد سرپرست و خانواده کودکان عادی انجام شد همخوانی دارد. در گروه خانواده عادی، اختلالات رفتاری کودکان با شیوه‌ی فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه رابطه مثبت معنی دار وجود داشت. تحقیقات فطین حور (1375) نشان داد مادران کودکان مبتلا به اختلال های رفتاری در استفاده ازشیوه فرزندپروری مستبدانه تفاوت معناداری با مادران کودکان بهنجار دارند. مادران کودکان دارای اختلال رفتاری شیوه ی مستبدانه بکار می برند. کوپر اسمیت ( 1997) در تحقیقات خود نشان داد فرزندان والدین دارای شیوه ی مستبدانه تمایل به کناره گیری از اجتماع دارند. این فرزندان فاقد خود انگیختگی خواهند بود پسران آنها پرخاشگر می شوند برخی بررسی ها نشان دهنده ی رابطه ی بین عملکرد مستبدانه والدین با رشد عزت نفس پایین در پسران می باشد. بالدوین (1945) در پژوهشی به این نتیجه رسید که والدین طردکننده و سلطه جو فرزندانی متزلزل، سرکش، پرخاشگر و ستیزه جو دارند. استرومونت و ملیاوزنتال (1995) نتایج تحقیقات حاکی از آن بود که دانش آموزان بیش فعال، و بیش فعال با خشونت دارای والدینی بودند که بسیار محدود کننده بودند. تحقیقی که پریور (1995) بر روی 175 کودک 2 تا 8 ساله، دارای رفتاری پرخاشگرانه انجام شد، نتایج تحقیق نشان داد که از عوامل پرخاشگری، شیوه‌های فرزندپروری خشن است. دونگ و هونگ (1997) پژوهشی را در مورد شیوه‌های فرزندپروری اقتداری و مستبدانه و عملکرد تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان انجام داد. نتایج تحقیق این گونه ذکر شد که شیوه ی استبدادی با پرخاشگری رابطه ی مثبت داشت. با پذیرش، مقبولیت همسالان، خلاقیت، کفایت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی رابطه ی منفی داشت. در عوض شیوه ی فرزندپروری اقتداری با شاخص هایی از قبیل سازگاری اجتماعی و تحصیلی رابطه مثبت داشت. علیزاده و آندریس (2002) نشان داد رابطه مثبت بین اختلال فزون جنبشی همراه با نقص توجه با شیوه فرزندپروری خودکامه (مستبد) وجود دارد یعنی هر چه شیوه فرزندپروری خودکامه و مستبد باشد اختلال فزون جنبشی همراه با نقص توجه در کودکان بیشتر است. نتایج این پژوهش و پژوهشهای دیگری که در این راستا انجام شده نشان می دهد .والدینی که از شیوه فرزندپروری استبدادی استفاده می کنند فرزندان آنها دارای پرخاشگری بیشتری هستند این والدین کمترین مهرورزی نسبت به کودکان خود دارند و به تلاشهای کودکان برای جلب حمایت و توجه والدین، بی تفاوت هستند. والدین برای کنترل کردن کودکان از شیوه ایجاد ترس استفاده می کنند.

«بین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد »

از نتایجی که از جدول مربوط به این فرضیه گرفته شد مشخص گردید که بین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه والدین با پرخاشگری دانش آموزان پسر رابطه معنی دار نمی باشد بنابراین فرضیه مورد تأیید قرار  نمی گیرد. به عبارتی شیوه ی فرزندپروری سهل گیرانه والدین رابطه ی معنی داری با پرخاشگری دانش آموزان ندارد. نتایج این پژوهش با نتایج تحقیقات انجام شده زیر همسو می باشد: علیزاده و آندریس (2002) نتایج تحقیقات آنان نشان داد بین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه والدین با اختلال فزون جنبشی همراه با نقص توجه کودکان رابطه معناداری وجود ندارد. تحقیقات اوشا برهمند (1381) که در مورد رابطه ی بین مزاج و شیوه ی فرزندپروری و مشکلات رفتاری میان کودکان انجام گرفت نشان داد که مادران کودکان دارای مشکلات رفتاری سهل گیرتر از مادران کودکان فاقد مشکلات رفتاری نیستند. با مروری بر مطالعات و تحقیقات قبلی در می یابیم که عدم تأیید این فرضیه با اکثر تحقیقات قبلی همخوانی ندارد. تحقیقات بامریند (1967) نشان داد که کودکان والدین سهل گیر اغلب تکانشی و پرخاشگرند، بویژه اگر آنها پسر باشند. اغلب ارباب منش، خودمحور، فاقد خویشتن داری بوده و در پیشرفت استقلال در سطح پایینی قرار داشتند. هنریکسون و راکر (1990) نشان دادند که نوجوانان با شیوه تربیتی بی کفایت (سهل گیر) بالاترین مشکلات رفتاری را داشتند. این کودکان در سازش با محیط دچار مشکل می شوند و گرایش به رفتار ضد اجتماعی نیز در بین آنها بیشتر دیده می شود. تحقیقات لوی (1943) نشان داد که بکارگیری هر دو شیوه فرزندپروری مستبد و سهل گیر توسط مادران منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانه، اختلالهای اضطرابی، افسردگی و گرایشهای ضد اجتماعی و بزهکاری در کودکان و نوجوانان می شود. لامبورن و همکارانش (1991) در تحقیقی که در رابطه با شیوه‌های فرزندپروری والدین با میزان مشکلات رفتاری انجام دادند باور دارند که نوجوانانی که والدینشان آزادی و استقلال بیش از اندازه اعطاء می کنند و یا هیچ نظارتی بر آنان ندارند بالاترین میزان مشکلات رفتاری را دارند. 

«میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا کمتر از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد است.»

همان طوری که جدول (8-4) نشان می ‌دهد آماره F با مقدار 211/5 در سطح 01/0 معنادار است بنابراین نتیجه می گیریم که شیوه های فرزند پروری والدین بر پرخاشگری دانش آموزان مؤثر است. جهت مقایسه دو به دو این شیوه ها و تأثیر آنها بر پرخاشگری دانش آموزان به دلیل نامساوی بودن حجم گروه ها از آزمون تعقیبی شفه استفاده نموده ایم که نتایج آن در جدول 9-4 ارائه شده است. بر این اساس میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدار گرا (45/39) به طور معنی داری از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین مستبد (58/44) کمتر است. بنابراین فرضیه 4 مورد تأیید قرار می گیرد.

نتیجه این فرضیه با نتایج سایر تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده همخوانی دارد. پژوهشی که فرناز رحمانی و همکاران درسال (1384) با هدف بررسی ارتباط میان شیوه ی تربیتی والدین و مشکلات رفتاری دانش آموزان انجام داد نشان داد که کمترین میانگین (9/1) مربوط به شیوه ی تربیتی اقتدارمنش بود. در ضمن میانگین مشکلات رفتاری در شیوه ی مستبدانه (8/24) گزارش شد. صدرالسادات و همکاران در سال (1384) در پژوهشی در خصوص رابطه ی بین شیوه‌های فرزندپروری و کارکرد خانواده در گروه بدسرپرست و دارای اختلالات رفتاری فقط با شیوه ی فرزندپروری مستبدانه رابطه مثبت معنی دار دارد. تحقیقات اشتنبرگ (2002) پرورش یافتن در محیط خانوادگی، دارای شیوه تربیتی اقتدارگرا با شاخص های مثبت بهداشت روانی، مانند تکامل مثبت اخلاقی، عدم گرایش به بزهکاری و مصرف داروهای اعتیادآور همراه می باشند. همچنین این بررسی ها نشان داد در شیوه ی تربیتی مستبدانه، نوجوانان میزان بالایی از مشکلات رفتاری را داشتند.

«میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا کمتر از پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیراست»

با توجه به نتایج جدول مربوط به این فرضیه چون مقدار بدست آمده برای آماره t 449/2 در سطح 5% معنی دار است چنین استنباط می شود که میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین اقتدارگرا (45/39) از میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیر (65/44) بطور معنی داری کمتر است. بنابراین فرضیه فوق مورد تأیید قرار می گیرد. نتیجه این فرضیه با نتایج فرناز رحمانی و همکاران در سال (1384) همخوانی دارد این پژوهش نشان داد. بالاترین میانگین مشکلات رفتاری دانش آموزان نوجوان (26) مربوط به شیوه ی تربیتی بی کفایت و کمترین میانگین مربوط به (9/1) مربوط به شیوه ی تربیتی اقتدارمنش بود. بامریند (1967) در ادامه تحقیقات خود نشان داد که کودکان والدین قاطع و اطمینانبخش رشد نسبتاً خوبی دارند. بشاش اند، از نظر اجتماعی مسئول، متکی به خود، رو به پیشرفت بوده و با بزرگسالان و همسالان همکاری می کنند. کودکان والدین سهل گیر اغلب تکانشی و پرخاشگرند، بویژه اگر آنها پسر باشند.

«بین میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین مستبد و میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیرتفاوت معنی داری وجود ندارد.»

با توجه به نتایج بدست آمده از جدول مربوط به این فرضیه مقدار بدست آمده برای آماره t (026/0) در سطح 05% معنی دار نیست. بنابراین نتیجه می گیریم که بین میانگین پرخاشگری دانش آموزان پسر با والدین مستبد (58/44) و میانگین پرخاشگری دانش آموزان با والدین سهل گیر (65/44) تفاوت معنی داری وجود ندارد. بر این اساس فرضیه فوق مورد تأیید قرار می گیرد. نتیجه این فرضیه با نتایج سایر تحقیقات همخوانی دارد پژوهش فرناز رحمانی و همکاران (1384) نشان داد که میانگین مشکلات رفتاری در شیوه مستبدانه (8/24) و میانگین مشکلات رفتاری در شیوه سهل گیر (7/21) می باشد. شیفر (1996) براساس نظریه بامریند، کودکان پیش دبستانی را در معرض هر سه شیوه ی فرزندپروری قرار داشتند مورد مطالعه قرار داد و دریافت که کودکان والدین مستبد مایل بودند که دمدمی یا ظاهراً بیشتراوقات ناراحت باشند، و به سادگی آزرده می شدند. و بالاخره کودکان والدین سهل گیر، اغلب تکانشی و پرخاشگر بودند. پژوهش لوی (1943) در رابطه با توجه افراطی مادر به کودک انجام شد نشان داد که مادران لوس کننده فرزندانی پرخاشگر، عصبانی و پر توقع دارند. کوپر اسمیت (1977) در پژوهشی نشان داد فرزندان والدین مستبد تمایل به کناره گیری از اجتماع دارند. همچنین این فرزندان فاقد خود انگیختگی می باشند دختران این خانواده‌ها کاملاً وابسته به والدین و انگیزه ی پیشرفت در آنها ضعیف بود. و پسران آنها پرخاشگر می شوند.

پیشنهادات

1- باتوجه به اینکه یافته‌ها نشان می دهند، والدینی که از شیوه‌های فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند فرزندان آنها از پرخاشگری پایین تری برخور دارند. بنابراین لازم است که از طریق مراکز آموزشی، صدا و سیما و مراکز مشاوره و کلاسهای آموزش خانواده در مورد شیوه‌های فرزندپروری آگاهی و اطلاعاتی به خانوادها داده شود.

2- این پژوهش در سطح گسترده تر و با نمونه‌های بزرگتری انجام شود تا نتایج معتبرتری بدست آید.

3- این پژوهش را می توان در سنین مختلف انجام داد تا تأثیر شیوه‌های فرزندپروری در سنین مختلف مشخص گردد.

4- این پژوهش در طبقات بالای اقتصادی و همچنین طبقات پایین بصورت مقایسه ای می تواند انجام شود.

5- پژوهشی در مورد رابطه میزان تحصیلات والدین و شیوه‌های فرزندپروری آنها انجام گیرد.

6- پژوهشی در مورد رابطه تعداد فرزندان خانواده و شیوه‌های فرزندپروری آنها صورت بگیرد.

7- این پژوهش بر روی دانش آموزان دختر متوسطه نیز انجام گیرد.

8- پیشنهاد می شود که پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری والدین طوری ساخته شود تا ارتباط بین رفتار هریک از والدین (پدر و مادر) را با پرخاشگری دانش آموزان محاسبه و بدست آورد.

9- به مربیان و معلمان که با دانش آموزان در ارتباط هستند نیز توصیه می شود از شیوه‌های مقتدرانه (قاطع و اطمینان بخش) در برخورد و ارتباط با دانش آموزان استفاده کنند.

10- برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر پرسشنامه از شیوه‌های دیگر (مصاحبه، مشاهده و ...) استفاده شود و اطلاعات تنها متکی به پرسشنامه نباشد.

 

 

 

منابع:

ارونسون، الیوت، روانشناسی اجتماعی، ترجمه: دکتر حسین شکرکن، تهران: انتشارات رشد، 1385

آزادفلاح، پرویز، کودکان پرخاشگر، مجله پیوند، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، شماره 162-163، فروردین و اردیبهشت1372

اللهیاری، عباسعلی، تعیین پرخاشگری نوجوانان برحسب مقوله‌های شخصیت و بررسی رابطه این مولفه‌ها و سطح پرخاشگری با مولفه‌های شخصیتی پدران و تأثیر شیوه‌های درمانگری تنیدگی زدائی، رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، 1376

احدی، حسن، نبی جمالی، شکوه السادات، روانشناسی رشد، انتشارات بنیاد، 1376

آزاد، حسین، روانشناسی مرضی کودک، انتشارات پاژنگ، 1368

آزادی، شهدخت، بررسی رابطه شیوه‌های فرزندپروری والدین با کمرویی دختران شهرستان نورآباد سال تحصیلی 82-81 ، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه الزهراء،1382

افروز، غلامعلی، روان شناسی تربیتی، انتشارات انجمن اولیاء ومربیان،1372

اسماعیل پورحسامی، فاطمه، روابط والدین و فرزند و نقش آن درشکل گیری هویت، مجله تربیت، ماهنامه پرورشی وزارت آموزش وپرورش، انتشارات معاونت آموزشی، شماره 8 ، اردیبهشت 1377

آلن ا، راس، روانشناسی شخصیت، ترجمه : سیاوش جمالفر، تهران: نشرروان، 1382

برکوویتز، لئونارد، روانشناسی اجتماعی، ترجمه دکتر محمد حسین فرجاد، انتشارات اساطیر،1372

برهمند، اوشا، بررسی رابطه بین مزاج، سبک فرزندپروری و مشکلات رفتاری میان کودکان پیش دبستانی درشهر تبریز، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبائی،1381

پارسا، محمد، روانشناسی رشد کودک ونوجوان، انتشارات بعثت،1367

پاول اس، کلاپان، روانشناسی رشد، ترجمه، مهرداد فیروزبخت، تهران: انتشارات رسا،1381

دلاور، علی، مبانی نظری وعملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: انتشارات رشد، 1380

ریتال، اتکینسون و دیگران، زمینه روانشناسی هیلگارد، جلد اول، ترجمه، محمد نقی براهنی و دیگران، تهران: انتشارات رشد، 1384

راتوس، اسپنسر ا، روان شناسی عمومی، جلد اول، ترجمه، حمزه گنجی، تهران: نشر ویرایش،1380

رضایی، محمد، بررسی رابطه بین شیوه‌های فرزند پروری مادران با بلوغ اجتماعی دانش آموزان مدارس راهنمائی منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 76-75، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، 1375

ریتال ال، اتکینسون ودیگران، زمینه روان شناسی هیلگارد، جلد دوم، ترجمه، حسن رفیعی و همکاران، تهران: انتشارات ارجمند، 1384

رحمانی، فرناز و دیگران، ارتباط شیوه تربیتی والدین با میزان مشکلات رفتاری دانش آموزان، مقاله پژوهشی، مهر 1384

زاهدی فر، شهین وهمکاران، ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش پرخاشگری، انتشارات دانشگاه شهیدچمران اهواز، دوره سوم، شماره 1 و 2، 1379

سیف نراقی، مریم، نادری، عزت الله، کودکان عقب مانده ذهنی و روشهای آموزش آنها، تهران: انتشارات سمت،1386

سیف نراقی، مریم، نادری، عزت الله، روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی، انتشارات بدر،1370

سیدعباس زاده، میرمحمد، روشهای عملی تحقیق درعلوم انسانی، ارومیه: انتشارات دانشگاه ارومیه، 1380

شریفی، حسن پاشا، نظریه‌ها و کاربری آزمونهای هوش و شخصیت، تهران: انتشارات سخن، 1376

شفیع آبادی، عبدالله، مبانی روانشناسی رشد، انتشارات سهامی چهر، 1369

شاملو، سعید، آسیب شناسی روانی، تهران: انتشارات رشد، 1370

شریفی چافجیری، عباس، رابطه والدین باکودک پیش دبستانی، هفته نامه نگاه، انتشارات آموزش و پرورش، شماره 329، دی 1386

شعاری نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، تهران: انتشارات اطلاعات،1380

صافی، احمد، صافی، ناصر، پرخاشگری کودکان و نوجوانان و نقش والدین و مدارس در پیشگیری و کاهش آن، مجله پیوند، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، شماره 233، اسفند 1377

صدرالسادات، سید جلال و همکاران، مقایسه شیوه‌های فرزندپروری و کارکرد خانواده در خانواده‌های بدسرپرست دارای اختلالات رفتاری و عادی، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، دوره 7، شماره 2، 1384

فرجاد، محمد حسین، رو در رو با مشکلات و اختلالات روانی و رفتاری در خانواده، انتشارات بدر،1374

فرضی گلفزانی، مرجان، مقایسه شیوه‌های فرزند پروری مادران کودکان دارای اختلال های افسردگی، اضطرابی و وسواس فکری و عملی با مادران کودکان عادی، مقاله پژوهشی در حیطه کودکان استثنائی، شماره 4و3، پاییز و زمستان 1382

فروتن، مهرنوش، بررسی جامعه شناختی اثر پایگاه اقتصادی –اجتماعی و استبداد پدر در خانواده بر ایجاد انزوای اجتماعی و پرخاشگری فرزندان 19-15 ساله شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته پژوهشگری، دانشگاه الزهراء، 1378

فطین حور، شهاب، بررسی رابطه اختلالات رفتاری با شیوه‌های فرزندپروری مادران در بین دانش آموزان پسرکلاسهای چهارم و پنجم ابتدائی شهر اردبیل در سال تحصیلی 75-74،پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی،دانشگاه تربیت معلم، 1375

قائمی، علی، خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان،1372

قائمی، علی، کودک وخانواده نابسامان، انتشارات انجمن اولیاء ومربیان، 1372

کاپلان، سادوک، خلاصه روانپزشکی، جلداول، ترجمه، نصرالله پورافکاری، تهران: انشارات    شهرآب، 1382

کدیور، پروین، روانشناسی تربیتی، تهران : انتشارات سمت، 1382

کریمی، یوسف، روانشناسی اجتماعی، انتشارات دانشگاه پیام نور، 1379

کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، انتشارات دانشگاه پیام نور،1373

عطاری، یوسفعلی ودیگران، بررسی رابطه میزان بی ثباتی هیجانی، رفتارجامعه گرا و پرخاشگری با عملکرد تحصیلی در بین دختران و پسران سوم راهنمائی مدارس اهواز، انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز، شماره 1و2 ، 1382

گلچین، مهری، تمایل به پرخاشگری در نوجوانان و نقش خانواده، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی قزوین، شماره 21، بهار 1381

گنجی، حمزه، روانشناسی تفاوتهای فردی، انتشارات بعثت، 1370

گوهری، مسلم، عوامل خانوادگی خود مختاری نوجوانان، مجله پیوند، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، شماره248، خرداد 1379

لورا ای، برک، روانشناسی رشد، جلد اول، ترجمه: یحیی سید محمدی، تهران، نشرارسباران، 1383

لیل آبادی، لیدا، بررسی و مقایسه ویژگیهای شخصیتی و شیوه‌های فرزندپروری مادران عادی و مبتلا به اختلال سلوکی در مدارس ابتدائی پسرانه شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی،1375

ماسن، پاول هنری و دیگران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه: مهشید یاسایی، تهران: نشر مرکز،1380

ماسن، پاول هنری و دیگران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه، مهشید یاسایی، تهران: نشرمرکز،1373

مان، نرمال ان، اصول روانشناسی، جلد اول، ترجمه، محمود ساعتچی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1368

مهرافروز، حجت الله، بررسی رابطه بین نگرش نسبت به شیوه‌های فرزندپروری مادر (اقتدار، منطقی، استبدادی، آزادگذاری)، مکان کنترل و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدائی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، 1378

محمدی، نورالله، بررسی مقدماتی شاخص های روان سنجی پرسش نامه پرخاشگری باس پری، انتشارات دانشگاه شیراز، شماره چهارم، زمستان 1385

میلانی فر، بهروز، روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، تهران: انتشارات قومس، 1385

نمازی، محمود، بررسی اثر بخشی آموزش اصول و فنون رفتار به والدین در تعدیل پرخاشگری کودکان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی، 1377

نوابی نژاد، شکوه، سه گفتاردرباره راهنمائی و تربیت فرزندان، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1375

ویکس، نلسون، ریتاوالن سی، ایزرائل، اختلال های رفتاری کودکان، ترجمه، محمد تقی منشی طوسی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی،1371

هترنیگتون، میویس ای، پارک، راس دی، روانشناسی کودک ازدیدگاه معاصر، جلد دوم،  ترجمه، طهوریان ودیگران، انتشارات آستان قدس رضوی،1373

هومن، حیدرعلی، خانواده‌های ایده آل و تأیید کننده و خانواده‌های طرد کننده، انتشارات انجمن اولیاء ومربیان ایران، 1358

یوسفی، آیت الله، رابطه شیوه‌های فرزند پروری با مهارتهای اجتماعی در دانش آموزان ابتدائی شهر اسفراین، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی، 1382

REFRENCE

1-Alizadeh H.and andries ,G.(2002) In teraction of parenting styles and attention deficit hyperactivity disorder in Iranian parents.Child and family behavior therary.24,32-52.

2-Baumrind,D.(1971).Current patterns of parental authority.Developmental psychology monographs,4,1-101

3-AdairJohn,G.Belanger,David.Dion,kennethl.advances in psychological slence, volume I: Edited by sousl-a;1996.

4-Koznar,I.and Amily,G.(1976).Family rearing in realationship ship to dissocial behavior and stsprevention psychlogia.pobopsychologia deretata,12,85-105.

5-Lamborn,S.D.and Et.Al(1991).patterns of competence and adjust ment amony adolescent paycliatry.Chin:ritionlin.

6-Bukatko Danuta;Dachler Marvin w; Child development. A topical approach; Houghton;Miffin company;1992.

7-Shaffer,David R; Developmental psychology child hood and adolescence; fourth edition;universityofGeorgia; A Brooks/cole publishing company;1996.

8-Sprinthall Norman A;Collins W,and rew third edition; publisher Mc Craw Hill lnc; copy right;1995.

9-Wayne Weiten; psychology; Thems and Variations;3rd edition; Brooks/cole pyblishing company; printed in the U.S.A;1996.

Abstract:

The purpose of the present research is the identification of the relationship between methods of parents, child training and the aggression of their children. This research shows this relationship among male students in grade two in high school in Ravansar town. The research is a descriptive one and the cohesion method has been used in it. The number of considered society was 400 students in grade two in a high school. The selected sample includes 196 students besides their parents in which they have been selected with two – stages and cluster haphazard sampling method. The applied instruments in this research include the (AAI) aggression questionnaire   for the students and the questionnaire of method of Diana Bam rind child training for their mothers.

 The meaningfulness rate of α = %5 and α = %01 has been considered for the purpose of testing of the hypothesis. With the descriptive and deductive statistics which include Pierson factor variance analysis the ( t ) test for independent groups and Sheaf indictable test. Using this data, the results showed that, there is a meaningful opposite relation between parents powerful method of child training and the aggression of male students. And there is a meaningful positive relationship between the method of dictatorial child training and the aggression of male students.

By the way there is no meaningful relationship between lenient parents, child training method and the aggression of the students. Also the average of aggression of the male students with powerful parents is meaningfully less than the average of aggression of the students with dictator parents. The average of aggression of the male students with powerful parents is meaningfully less than the aggression of the students with lenient parents. There is no meaningful different between the aggression of the male students with dictator parents and the average of aggression of the students with lenient parents

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد