وقتی ستون خانه‌ام شکست

وقتی ستون خانه‌ام شکست
 می‌خوابم. تا می‌توانم می‌خوابم و تو را آنجا پیدا می‌کنم. خوش‌تیپ و تنومند هنوز چهل سالت نشده است و بهترین روزهای زندگی را می‌گذرانیم. همه چیز خوب و خواستنی است و انگار جز با هم بودن به هیچ چیز فکر نمی‌کنیم. کت و شلوار مرتبی تنت کرده‌ای انگار که تازه داماد شده‌ای، اما لباس من کهنه و رنگ و رو پریده است.
 انگار لباس‌هایمان اصلا به هم نمی‌آید، اما مثل همیشه گویی تا ابد قرار است کنار هم باشیم. مدتی است در خواب‌هایم یک پایان تلخ ما را از هم جدا می‌کند. این‌بار بادی می‌آید و تو را می‌برد و من می‌دوم و می‌دوم و می‌دوم... به زمین می‌خورم و انگار درهم می‌شکنم. وقتی بیدار می‌شوم تو نیستی و من رخت نوی عزا را هنوز بر تن دارم؛ تنی که در هم شکسته است انگار. تک‌تک استخوان‌هایم زیر بار نبودنت خرد شده‌ است و من تمام درد تنهایی‌ام را تنها با ناله‌ای ابراز می‌کنم که در سکوت سنگین خانه می‌پیچد و گم می‌شود. این سوگواری من است.
داغی که پیر نمی‌‌شود
  ادامه مطلب ...

نظریه میلان

نظریه میلان

چهارمین تاثیر عمده بر نحوه آمیزش کار نظری و بالینی از رویکرد میلان حاصل شد که در دهه 1970 توسط چهار روانکاو ایتالیایی بنیانگذاری شد و آنها برای توسعه کار گروهی اصولی گرد هم آمده بودند . این رویکرد چارچوبی ارائه می کند که در آن ها می توان ادراک روان پویشی و بین نسلی را با رویکرد سیستمی در کار با خانواده ها آمیخت . به طور خاص رویکرد میلان راههای مفیدی برای پرداختن به سیستمهای معنایی پیچیده و غالباً متضاد که افراد به کنشهای خود نسبت می دهند ، ارائه کرد . این رویکرد به قدرت سیستمهای اعتقادی توجه داشت که هم افراد و هم خانواده ها ممکن است در طول زمان اسیر آنها باشند یا عامل شکوفایی آنها محسوب شود . این رویکرد روشی ارائه نمود که درک فرآیندهای بین نسلی ناآگاهانه که روابط خانوادگی را در طول زمان کنترل می کنند ، را به یک رویکرد سیستمی در مورد تغییر قواعد پنهان در الگوهای ارتباطی تعاملی جاری خانواده ها پیوند می دهد. روش رسمی که رویکرد میلان برای کارگروهی و برای تفکر سیستمی درباره وضعیت های دشوار بالینی به متخصصان ارائه کرد – یعنی استفاده مداوم از فرضیات برای هدایت سوالات درمانگر ، بررسی چرخه ای و نفوذ متقابل در فرایند درمانی و نیز در فرایند خانواده ، و اندیشه بی طرفی درمانگر نسبت به اعضا خانواده – همه در حوزه خانوادگی سه نسلی ایتالیایی ریشه دارد به چگونگی سازمان یافتن هویت خانواده پیرامون معانی ای که غالباً بدون بررسی به ارث می رسند ، می پردازد .

  ادامه مطلب ...

خلاصه مقالات دیدگاههای ستیر، مینوچین ، بوون ، میلان ، جی هیلی

خلاصه مقالات دیدگاههای ستیر، مینوچین ، بوون ، میلان ، جی هیلی"

1-              ویرجینیا ستیر:
خلاصه:
ستیردر مزرعه ای در ویسکانسین به دنیا آمد (1988- 1916) از دیگران متفاوت بود در سه سالگی خواندن را آغاز کرد (سیمون، 1989). او در دوران کودکی بیشتر اوقات مریض احوال بود. دانش آموز خوبی بود. هدف اولیه او این بودٰ معلم شود. وقتی این کودک غول پیکر، بدقواره و مریض احوال بزرگ شد، از تجربه خود به عنوان یک آدم بیگانه نسبت به دیگران ناگهان حساسیت پیدا کرد (سیمون، 1989) این حالت سرانجام او را از پیشه معلمی در کلاس به سمت مددکاری اجتماعی با خانواده ها سوق داد.
مقدمه:

ستیر در سال 1851 در شیکاگو به عنوان مددکار اجتماعی وارد کار خصوصی شد. کار بی نظیر او زمانی روی زبان ها افتاد که با یک بیمار زن جوان مبتلا به اسکیزوفرنی کار می کرد، مادر آن زن از دست ستیر به دادگاه شکایت کرد، اما ستیر به جای گرفتن حالت تدافعی از مادر دعوت کرد که به درمان بپیوندد، سپس از پدر و پسر ارشد خانواده خواست که به جلسه درمان بیایند که تعادل خانوادگی بدست آید.
ستیر تحت تاثیر کارموری بوون و دان جکسون با خانواده های اسکیزوفرنیک قرار گرفت. براساس نظریه ستیر: انسانها دارای پتانسیل رشد و تکامل هستند (سیمونٰ 1989). ستیر را به عنوان استاد ارتباط و مبدع نظریه ارتباطات خانوادگی می شناسند.
  

ادامه مطلب ...